- غفلت کردن
غفلت داشتن، غفلت ورزیدن، غافل شدن، غافل بودن
معنی غفلت کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- غفلت کردن (دَتَ)
غافل بودن. غفلت ورزیدن. غفلت داشتن. تغاضی. (منتهی الارب). رجوع به غفلت و غفله شود: آن دیگری که تحرزی داشت... با خود گفت غفلت کردم. (کلیله و دمنه)
- غفلت کردن
ژودن غنویدن غفلت ورزیدن غفلت داشتن
- غفلت کردن
للإهمال
- غفلت کردن
Neglect
- غفلت کردن
négliger
- غفلت کردن
mengabaikan
- غفلت کردن
trascurare
- غفلت کردن
пренебрегать
- غفلت کردن
vernachlässigen
- غفلت کردن
нехтувати
- غفلت کردن
zaniedbywać
- غفلت کردن
negligenciar
- غفلت کردن
descuidar
- غفلت کردن
verwaarlozen
- غفلت کردن
무시하다
- غفلت کردن
نظرانداز کرنا
- غفلت کردن
অবহেলা করা
- غفلت کردن
เมิน
- غفلت کردن
kupuuza
- غفلت کردن
ihmal etmek
- غفلت کردن
नजरअंदाज करना
- غفلت کردن
忽视
- غفلت کردن
להתעלם
- غفلت کردن
無視する
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اطراف رویه و آستر لحاف یا تشک یا جامه را وارونه به هم دوختن که چون برگردانند به صورت مطلوب درآید
انداییدن ناپدید گشتن زشت یاد کردن پرتادن ناپدید شدن غایب گشتن مقابل حاضر شدن، بد گفتن پشت سر کسی بدگویی کردن از کسی در غیاب وی